مَن تَعَلَّمَ العِلمَ و َعَمِلَ بِهِ و َعَلَّمَ لِلّهِ دُعِىَ فى مَلَکُوتِ السَّماواتِ عَظیما فَقیلَ: تَعَلَّمَ لِلّهِ و َعَمِلَ لِلّهِ و َعَلَّمَ لِلّهِ؛
هر کس براى خدا دانش بیاموزد و به آن عمل کند و به دیگران آموزش دهد، در ملکوت آسمانها به بزرگى یاد شود و گویند: براى خدا آموخت و براى خدا عمل کرد و براى خدا آموزش داد.
الذریعه الی حافظ الشریعه(شرح اصول کافی) ج1،ص5
پاِنَّ العِلمَ حَیاةُ القُلوبِ وَ نورُ البصارِ مِنَ العَمى وَ قُوَّةُ البدانِ مِنَ الضَّعفِ؛
به راستى که دانش، مایه حیات دلها، روشن کننده دیدگان کور و نیروبخش بدنهاى ناتوان است.
(تحف العقول، ص 28
یَنبَغى لِلعاقِلِ اَن یَحتَرِسَ مِن سُکرِ المالِ وَ سُکرِ القُدرَةِ ، وَ سُکرِ العِلمِ ، وَ سُکرِ المَدحِ وَ سُکرِ الشَّبابِ ، فَاِنَّ لِکُلِّ ذالِکَ ریاحا خَبیثَةً تَسلُبُ العَقلَ وَ تَستَخِفُّ الوَقارَ؛
سزاوار است که عاقل ، از مستى ثروت، قدرت ، دانش ، ستایش و مستى جوانى بپرهیزد، چرا که هر یک را بادهاى پلیدى است که عقل را نابود مىکند و وقار و هیبت را کم مىنماید.
(غرر الحکم، ص 797)
اِنَّ مِن حَقیقَةِ الایمانِ اَن تُؤثِرَ الحَقَّ وَ اِن ضَرَّکَ عَلَى الباطِلِ وَ اِن نَفَعَکَ وَ اَن لا یَجوزَ مَنطِقُکَ عِلمَکَ؛
از حقیقت ایمان این است که حق را بر باطل مقدم دارى، هر چند حق به ضرر تو و باطل به نفع تو باشد و نیز از حقیقت ایمان آن است که گفتار تو از دانشت بیشتر نباشد.
(بحارالانوار، ج 2، ص114)
لایَزالُ المُؤمِنُ یُورِثُ أَهلَ بَیتِهِ العِلمَ وَ الدَبَ الصّالِحَ حَتّى یُدخِلَهُمُ الجَنَّةَ جَمیعا؛
مؤمن همواره خانواده خود را از دانش و ادب شایسته بهره مند مى سازد تا همه آنان را وارد بهشت کند.
(مستدرک الوسایل، ج12، ص201
اَلعِلمُ قاتِلُ الجَهلِ؛
دانش، نابود کننده نادانى است.
(غررالحکم و دررالکلم،ص56)
اَلا اِنَّ فیهِ عِلمَ مایَأتى و َالحَدیثَ عَنِ المَاضى و َدَواءَ دائِکُم و نَظمِ ما بَینَکُم؛
آگاه باشید که دانش آینده، اخبار گذشته و درمان دردهایتان و نظم میان شما در قرآن است.
(نهج البلاغه، ص 223)
إِذا تَفَقَّهَ الرَّفیعُ تَواضَعَ؛
انسان بلند مرتبه چون به فهم و دانایى رسد، متواضع مى شود.
(غررالحکم، ص285)
علم گنج بزرگی است که با خرج کردن تمام نمی شود.
(غرر الحکم و درر الکلم،ص66
حدیث، در اصطلاح مسلمانان به سخنان پیامبران گفته میشود. شیعیان به سخنان اهل بیت نیز حدیث میگویند. در اصطلاح دانشمندان علم حدیث، به کلامی که حاکی از کردار یا تقریر معصوم (محمد، پیامبراسلام) است، «حدیث» و گاه «خبر» یا «روایت» گفته میشود. شیعیان متعقدند: «حدیث، بهدلیل انتساب آن به معصوم و وحیانی بودن محتوای آن، حجت بوده و میتواند مبنای عمل قرار گیرد»
حدیثی از محمد پیامبر اسلام: هر چیزی اساسی دارد و اساس این دین دانشاست و یک دانشمند برای شیطان از هزار عابد بدتراست. (نهجالفصاحه)
بنابر عقیده مسلمانان، قرآن، به مثابه قانون اساسی اسلام، بیشتر کلیات را بیان کرده و تبیین تفاصیل و جزئیات را به روایات واگذار کرده است، از اینرو روایات، پس از قرآن، مهمترین منبع شناخت دین اسلام به شمار میآید. بدین جهت، مسلمانان به فراگیری، ثبت و تدوین احادیث، بهرغم برخی فراز و نشیبها، توجه کرده و مجموعههای حدیثی را شامل هزاران روایت در تمام موضوعات مورد نیاز دینداران، فراهم آوردند. پس از آن، دانشهای رجال، تاریخ حدیث، مصطلحات حدیث، فقه الحدیث و... برای حفظ، نشر، فهم و تبیین میراث روایی پدید آمد.
تدوین هزاران اثر حدیثی نشان میدهد که مسلمانان، از آغاز تاکنون، پس از قرآن، بیشتر به حدیث توجه کردهاند. در دوران معاصر نیز اندیشمندان مسلمان با نگاهی دوباره به میراث روایی، کوشش گستردهای را برای بهره جستن هر چه بیشتر از این منبع آغاز کردند و با تأسیس دانشگاهها، مراکز تحقیقاتی حدیثی و... در این راه گامهایی برداشتند.[۱]
دانشمندان علم اصول فقه، به نقل کردن سنّت، حدیث (خبر) میگویند.
العِلمُ وَراثَهٌ کَریمَهٌ ، وَ الادابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَهٌ ، وَ الفِکرُ مِرآهٌ صافِیَهٌ؛
علم میراث گرانبهائی است و ادب لباس فاخر و زینتی است و فکر آئینه ای است صاف.
(نهج البلاغه،ص469)